کد مطلب:164588 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

در شهادت غلامان که در کربلا شربت شهادت در روز عاشورا نوشیدند
از ابن شهر آشوب چنان برمی آید كه غلامان دوازده نفر بودند، زیرا كه فرموده:


این كه غلامان امام حسین ده نفر بودند و دو نفر از غلامان امیرالمؤمنین بودند [1] .

و این مجموع، دوازده می شود. و لیكن آنچه از زیارت قائمیه برمی آید با آنچه ابن شهر آشوب ذكر كرده، مجموع هیفده نفر می شوند. و در بعضی از كتب مقاتل چنان برمی آید كه غلام حر نیز شربت شهاد نوشید و لیكن ثابت نشده و كتب معتبره یكسر از آن خالی است. چنان كه در بعضی از كتب مسطور است كه مصعب برادر حر بن یزید ریاحی شهید شد و لیكن این قول نیز ضعیف است، و در كتب معتبره هیچ ذكری و اسمی از او نیست.

مجملا گفتگوی فقیر، مؤلف اكلیل در این فصل فصیل به تفصیل در ضمن چند امر انجام گیرد:

امر اول: در شهادت جون، مولای ابی ذر غفاری، است كه ارباب مقاتل او را ذكر كرده اند و در زیارت قائمیه تعبیر به جون بن حوی شده. به فتح حاء مهمله و كسر واو [2] و در سائر كتب مقاتل اسم پدر او مذكور نیست. و روی این غلام سیاه بود و تفصیل شهادت او در بعضی از اكاكیل سابقه به نحو تفصیل مسطور گردید تكریر آن لغو است.

امر دوم: در شهادت شوذب، مولای شاكر، است.

بنابر روایت بحار:

عابس بن شبیب شاكری روی به شوذب مولای شاكر آورد و گفت: آیا در نفس تو چیست و چه خواهی كرد؟ شوذب گفت: چه كار می كنم؟! آنقدر مقاتله


می كنم تا كشته شوم. عابس گفت: من همین گمان به تو داشتم. پس پیش برو در خدمت ابی عبدالله تا تو را هم مانند دیگران حساب كند. پس به درستی كه امروز روزی است كه سزاوار است برای ما این كه در آن طلب اجر و مزد كنیم به هر قدری كه بر آن قدرت داریم، زیرا كه بعد از امروز عملی نیست و بعد از امروز حساب است. پس عابس به خدمت آن جناب رسید تا آخر حكایت كه در باب شجاعان خواهد مذكور شد [3] .

و ارباب مقاتل نگفته اند كه آن غلام جنگ كرد یا نكرد و شهید شد یا نشد، در هیچ كتاب ندیدم. و لكین در زیارت قائمیه كه سید بن طاووس روایت كرده در زیارت شهداء شوذب را ذكر كرد [4] پس از آنجا معلوم می شود كه شوذب از شهداء و مدفون در مقام شهداء است.

امر سوم: از جمله غلامان قارب است كه غلام امام حسین است. و در زیارت قائمیه مذكور است [5] .

امر چهارم: از جمله ی غلامان منجح، غلام امام حسین است و در زیارت قائمیه مذكوراست [6] .

امر پنجم: از جمله ی ایشان سلیمان، غلام امام حسین است. چنان كه در زیارت قائمیه است. [7] .

امر ششم: از جمله ی آنها سالم، غلام عامر بن مسلم است. چنان كه در زیارت


قائمیه است [8] .

امر هفتم: از جمله ایشان سعید، غلام عمر بن خالد صیداوی است. چنان كه در زیارت قائمیه است. [9] .

امر هشتم: از آن جمله زاهد، غلام عمرو بن حمق خزاعی است. و عمرو بن حمق از حواریین حضرت امام حسن مجتبی است. و در بعضی از نسخ: زاهر با زاء معجمه و هاء و راء مهمله است. او نیز در زیارت قائمیه مذكور است [10] .

امر نهم: در شهادت غلام تركی امام حسین است. اسم او مذكور در كتب مقاتل نیست. و ظاهر این كه:این غلام یكی از غلامان سیدالشهداء است كه در زیارت قائمیه است. و در كیفیت شهادت او اختلاف است. بنابر روایت بحار:

آن غلام تركی قاری قرآن بود و غلام امام حسین بود. پس جهاد كرد و این رجز را خواند:



البحر من طعنی و ضربی یصطلی

و الجو من سهمی و نبلی یمتلی



دریا از طعن نیزه و ضربت من گرم می شود و میان زمین و آسمان از تیر من پر می شود.



اذا حسامی فی یمنی ینجلی

ینشق قلب الحاسد المبجل



در زمانی كه شمشیر من در دست من آشكارا شود شكافته می شود دل حسد برنده ی بزرگ.

پس جماعتی را به نیران فرستاد. پس از آن از اسب در غلطید. پس حضرت امام حسین بر سرش آمد؛ پس گریست و روی خود را بر روی آن غلام گذاشت.


پس آن غلام چشم خود را گشود،حسین را دید پس تبسم كرد و روح شریفش به آشیان قدس پرواز كرد [11] .

و چون در این اكلیل ذكری از شهادت علی اصغر شد، لهذا اشعاری انشاد شد.

لمؤلفه:



بیا بلبل بزن چهچه به گلشن

كه خواب از چشم رفت آرام از تن



بیا امشب دلم اندوهگین است

غم از هر جا مرا اندر كمین است



دل اندر بر طپان گردید و بی تاب

چو ماهی غوطه زن گردید در آب



بزن چهچه دلم بسیار تنگ است

فریبنده فلك را آب و رنگ است



بزن چهچه كه گردون را وفا نیست

به یاران حاصل او جز جفا نیست



بزن چهچه كه در این دیر غدار

زمان عمر ما شد كم نه بسیار



دلم تنگ است و آرامی ندارم

ز داغ نوجوانان بی قرارم



شبم چون شام زینب تیره و تار

ز هجران جوانان دیده خونبار



به یا رب یا رب شام غریبان

ندارم طاقت هجران یاران



برای كودكان در اضطرابم

به هر شام و سحر در پیچ و تابم



برآرد كودكی گر ناله ی زار

شوم از ناله ی او دیده خونبار



ببین گردون دون كو بی وفا شد

به طفلان پیمبر در جفا شد



شه لب تشنه را تا كرد مهمان

یتیمان حسن را كرد قربان



نیاسوده دمی از درد هجران

بر اصغر كرد از كین تیرباران



ببین از چرخ دون مهمان نوازی

دل شه كرده در سوز و گدازی



ز سوز تشنگی اندر فغان بود

همانا سیر از عیش جهان بود






ز آب تیر از تاب و توان شد

از آغوش پدر سوی جنان شد



تو گفتی شاه با لحن حجازی

همی می گفت با سوز و گدازی



بیا ای مادر اصغر از این بیش

دل ما را مكن از ناله دل ریش



بیا ز اندوه اصغر كن فراموش

كه اصغر گشت از فریاد خاموش



برای كودكت گهواره جنبان

سرودی بر سر گهواره بر خوان



ولی آهسته تر ای بی كس زار

مباد اصغر شود از خواب بیدار



ز آب تیر شد از تشنگی سیر

نمی نوشد ز پستانت دگر شیر



بنالید ای زنان بی كس و زار

كه گردون كرد با ما جور بسیار



محمد را چو مرگ آید پدیدار

شه لب تشنه بادش یاور و یار



الا لعنة الله علی القوم الظالمین.



[1] مناقب ابن شهر آشوب 113:4.

[2] بحارالانوار 71:45.

[3] بحار الانوار 28:45 و 29.

[4] اقبال الاعمال 79:3.

[5] اقبال الاعمال 76:3.

[6] اقبال الاعمال 76:3.

[7] اقبال الاعمال 76:3.

[8] اقبال الاعمال 78:3.

[9] اقبال الاعمال 79:3.

[10] اقبال الاعمال 79:3.

[11] بحار الانوار 30:45.